بانی فیلم – گروه سینمای ایران-عظیمه کنعانی: در مورد تاریخ معاصر ایران و به ویژه دهه ۵۰ و سالهای انقلاب فیلمهای زیادی در سینما ساخته نشده است. داود بیدل برای اولین تجربه کارگردانی خود در مدیوم سینما به سراغ این فضا رفته و یک داستان عاشقانه را در خلال یک فضای سیاسی تعریف میکند. «روزگاری عشق و خیانت» چند هفتهایست روی پرده آمده و ما به سراغ داود بیدل رفتیم تا در مورد نخستین ساخته سینماییاش بیشتر بدانیم:
نزدیک به دو سال از زمان تولید «روزگاری عشق و خیانت» میگذرد. این نوبت اکران را چطور ارزیابی میکنید؟
-اوایل سال گذشته تولید «روزگاری عشق و خیانت» تمام شد و فیلم در جشنواره سی و دوم شرکت داشت. الان هم پس از گذشت نزدیک به دو سال از زمان تولید، اکران خوبی قسمت آن نشده اما این موضوع، چیزی است که بیشتر به تهیهکننده اثر و دفتر پخش ارتباط پیدا میکند. خود من به عنوان کارگردان طبیعتا از این زمان اکران رضایت ندارم و فکر میکنم فیلم در یک زمان سوخته به نمایش در آمده است. به هر حال شرایطی است که به فیلم تحمیل شده و دیگر نمیتوان کاری کرد.
فیلم را با مردم هم تماشا کردهاید؟
-بله حداقل چهار-پنج بار فیلم را با مردم تماشا کردهام. دیدن بازخوردهای مردم مورد علاقه شخص خودم است و اینطور نبود که با دفتر پخش یا تهیهکننده برای رفتن به سینما هماهنگ کرده باشم. برای من خیلی جالب بود که مردم تا آخر فیلم در سالن مینشستند و بعد از آن هم میشد رضایت را در چهره آنان دید.
«روزگاری عشق و خیانت» از نظر خودتان یک فیلم سیاسی است؟
-درست است که موضوع فیلم به انقلاب اسلامی مربوط میشود و بخشی از تاریخ معاصر را روایت میکند، اما یک قصه اصلی داریم که در تعریف داستانهای عاشقانه قرار میگیرد و روایت دیگر ما که به تاریخ مربوط میشود، در کنار آن خط اصلی جلو میرود. من «روزگاری عشق و خیانت» را یک فیلم ملودرام به حساب میآورم.
تعامل شما و روح ا… شمقدری در زمینه نگارش چگونه بود؟
-طرح و پرداخت قصه از من است و آقای شمقدری هم در نگارش آن ورود کرد. میتوانم بگو.یم یک فیلمنامه مشترک بود. خوب است در اینجا اشاره کنم که من قبلا یک فیلمنامه دیگر داشتم و اصلا داشتم موضوع دیگری را جلو میبردم و در حین تحقیقات خودمان به موضوع دیگری برخوردیم که از نظر من دارای حساسیت بیشتری بود و در عین حال تا امروز مغفول باقی مانده بود. اینطور شد که فیلمنامه قبلی را کنار گذاشتیم و روی موضوع جدید کار کردیم و البته این بار هم به یک تحقیق گسترده نیاز داشتیم. مراحل به دست آوردن مدارک مورد نیاز کار سادهای نبود و ما باید با افراد سالخوردهای که آن دوران را به خاطر میآوردند مصاحبه میکردیم. به همین دلیل قبل از شروع فیلمنامه نویسی، حدود ۹ ماه درگیر امور تحقیقاتی بودیم.
ویژگی خوب فیلم شما روایت یک ماجرای تاریخی در دل یک ماجرای عاشقانه است. فکر میکنید چرا پس از انقلاب فیلمهای زیادی با موضوعات انقلابی ساخته نشده؟
-آن قصه ملودرام یک قصه ذهنی است که به طور کامل توسط خودمان طراحی شده و میخواستیم جذابیت بیشتری به اثر ببخشد. در پاسخ به سوال شما میخواهم عنوان کنم مشکل سینمای ما موضوع و محتوا نیست. در سینمای جهان هم مشکل موجود، موضوع فیلمها نیست، بلکه اگر اثری نقصی دارد، این ضعف به نگاه سینمایی و قصه گویی مربوط است. فرقی نمیکند ما به قصههای معاصر بپردازیم یا تاریخی یا هر فضای دیگری. مسئله اصلی ما پرداخت سینمایی صحیح به موضوعی است که داریم، وگرنه این نگرانی که مردم کدام موضوع را تماشا می کنند و کدام یک را رد میکنند، در سینمای ما جایی ندارد. وقتی قصه شما به خوبی پرداخت شده باشد و تماشاگر را روی صندلی بنشاند، آن زمان موفق شده است. سینمای آمریکا پر از فیلمهای سفارشی است ولی فوقالعاده عالی و حساب شده کار میکنند. هنگام اکران هم حمایت میشوند. مسئله اصلی ما خود قصه نوشتن و فیلمنامه است.
در ترکیب بازیگرانتان چهرههای شناخته شده زیادی به چشم میخورد. درباره انتخاب آنان هم صحبت کنید.
-نمیتوان انکار کرد که فروش خوب فیلم ارتباط مستقیم دارد با چهرههای آن. من معمولا به ترکیب بازیگران توجه میکنم و اینطور نیست که با داشتن یک بازیگر خاص، محوریت کل فیلم را بر مبنای کاراکتر او قرار دهم. نقش قهرمان فیلم ما را شهرزاد کمالزاده بازی میکند. او در عین حال که بازیگر خوبی است، بیشتر به عنوان یک بازیگر تلویزیونی شناخته میشود تا یک چهره سینمایی. من هم به دنبال این بودم که بازیگر خوبی را پیدا کنم مخاطب را غافلگیر کند و به همین دلیل جدید بودن این چهره در سینما به کار ما و فیلممان که درونمایههای تاریخی داشت، میآمد. ایشان به خوبی از عهده کار بر آمد و در جشنواره مقاومت، در کنار مریلا زارعی کاندید بهترین بازیگر زن شد. در مورد بازیگران دیگر نیز به دنبال مناسب ترینها بودم و حالا با دیدن بازخوردها فکر میکنم این اتفاق رخ داده است.
راستی در مورد سوابق کاریتان هم بگویید.
-من برای تلویزیون فیلمهایی ساختهام؛ «آلواتان»، «هِیش» که در زبان بندری به معنای عروسی است و … . «آلواتان» یک فیلم جنگی بود و «هیش» حال و هوای کمدی و فانتزی داشت. تله فیلم «گرداب سکندر» را هم در کارنامه دارم که اولین فیلم تلویزونی است که تماما به صورت ویژوال افکت کار شده است. ما کل کار را در یک سوله گرفتیم. سریالی به نام «قاب خاطره» و تله فیلم «لحظه صید» را نیز تهیه کردم. کمی قبلتر مجموعه «افلاکیان» را ساختم که از شبکه یک پخش شد. مجموعه مستند «دل سپردگان» و «آسمانیها» نیز در کارنامه من وجود دارد. تحصیلاتم نیز سینماست و در دهه هفتاد برنامهسازی هم میکردم. آن زمان چند تا فیلمکوتاه هم ساختم.
چرا در جشنواره امسال فیلمی نداشتید؟
-امسال بیشتر درگیر کارهای تلویزیونی بودم و فعالیتهایی در بخش برونمرزی تلویزیون انجام میدادم. ممکن است سال ۹۴ فیلم دومم را بسازم. یک طرح اجتماعی را به حوزه هنری دادهام و منتظر نتایج آن هستم. فضای کار اجتماعی است و قهرمانمان نیز یک زن است و همه چیز حول او میچرخد. این طرح را من و مجید آسودگان نوشتهایم و نگارش کلی اثر بر عهده ایشان خواهد بود.
فیلم بعدیتان چه حال و هوایی خواهد داشت؟
-من هیچ وقت نخواستهام خود را به یک ژانر خاص محدود کنم. همیشه دوست دارم موضوعات مختلف را تجربه کنم. وظیفه یک فیلمساز ساختن یک اثر خوب و آوردن مردم به سینماست، فارغ از اینکه در چه ژانری کار کند. من از هر قصه خوبی استقبال میکنم و مهم نیست این قصه در چه اتمسفری اتفاق بیفتد. حتی اینکه تأمین مالی اثر هم به چه صورت انجام شود، معیار و ملاک نیست. «روزگاری عشق و خیانت» را ارشاد به ما سفارش داده بود و تا جایی که من میدانم با هزینه خود سازمان سینمایی و با بودجه دولتی ساخته شد اما ما همه تلاشمان را به خرج دادیم تا کار خوبی تحویل بدهیم، انگار که پای سرمایه خودمان در میان باشد.
در پایان حرفی باقی مانده که بخواهید عنوان کنید؟ -ما این فیلم را با متریال ۳۵ کار کردهایم و همه همکارانم از میان حرفهایها انتخاب شده بودند. فیلمبرداری آقای پاکسیما در حد فوقالعادهای بود و گریمورمان آقای محمد قومی به شکل بینظیری کار خود را انجام داد. موسیقی پیمان یزدانیان برای فیلم ما یکی از بهترین موسیقیهای جشنواره سال ۹۲ بود. تدوینگر ما آقای ایوبی نیز به خوبی از پس کار بر آمد.، آقای فرامرز ابوالصدق صداگذارمان نیز همینطور. احساس من این است که سال گذشته کمی در مورد این فیلم بیمهری صورت گرفت. این فیلم این قابلیت را داشت که در بخش مسابقه حضور داشته باشد و اگر جایزه نمیبرد، حداقل در چند رشته کاندید میشد. فکر میکنم فیلم قربانی نگاههای شخصی شد و از مسابقه اصلی جا ماند. به نوعی در حق همکاران من اجحاف شد که زحت زیادی کشیده بودند. در انتها آرزو میکنم سینما از شرایط بد امروزی خارج شود و بزودی همه سینماگران در شرایط بهتری قرار بگیرند.