منتقد پیشکسوت سینمای ایران گفت: «روزگاری عشق و خیانت» فیلم قهرمان پردازی است و موفق می شود داستان خود را بیان کند. به گزارش خبرنگار سینماپرس فیلم سینمایی «روزگاری عشق و خیانت» به کارگردانی داود بیدل و تهیه کنندگی روح الله شمقدری در دومین روز از جشنواره فیلم فجر در بخش نگاه نو به نمایش در آمد. محمد تقی فهیم/ سینمای سیاسی یکی از گونه های مغفول واقع شده در دوره های گذشته است، اما در سال های اخیر سعی شده با ساخت آثاری مانند «قلاده های طلا» و «روزگاری عشق و خیانت» این دغدغه مورد توجه واقع شود. به نظر این رویکرد و توجه هنرمندان به موضوعات تاریخی آن چیزی است که در سینمای ایران به اندازه کافی دیده نشده است و ارائه سینمایی که در قالب درام بتواند مسائل تاریخی و رنجی که به این مردم رفته است را به تصویر کشد کمبود آن احساس می شود، سینمایی که بتواند مورد توجه مخاطبان سینما باشد. تلاش برخی هنرمندان و نسل جدید سینماگران که به این امر توجه می کنند جای تقدیر دارد و رفتن سراغ موضوعی مانند دشت مغان و استفاده از این داستان ها در «روزگار عشق و خیانت» جای تأمل دارد. فیلم «روزگاری عشق و خیانت» با توجه به اینکه اولین فیلم کارگردان است او توانسته دستمایه و موضوع مهمی را به قصه تبدیل کند. این فیلم می تواند در راستای وظیفه سینما باشد و این جنبه در فیلم «روزگاری عشق و خیانت» برجسته است. تلاش های فیلمساز در موارد فنی مانند هلی شات ها و پلان هایی که از دشت مغان گرفته شده دیدنی است. بیدل توانسته با نماهای هوایی زیبایی از این منطقه، افتتاحیه مناسبی در دستیابی به مضمون بعد از این داشته باشد به طورری که ما را پیشا پیش وارد این داستان کند. فیلم اولی ها باید به قالب و فرم توجه کنند. قصه اگر در فرمِ درست و قالب سینمایی ارائه نشود می تواند نقض غرض واقع شود مثلا «روزگاری عشق و خیانت» پی رنگ های متعددی دارد . یعنی با موضوعات مختلف روبرو هستیم و هر کدام از آدم ها داستان های مختلفی دارند. در سینما با یک اشاره می توانیم مخاطب را به عمق مسئله ببریم.اگر بخوایم بارها مطلبی را مورد اشاره قرار دهیم هیچ اتفاقی نمی افتد و می توانیم با یک بار شاره به صهیونیست ها موارد مربوط به آنها را عنوان کنیم و مخاطب را درگیر ماجرا کنیم. سینمایی موفق است که در انتخاب فرم و متناسب با ساختار هماهنگ عمل کند. در «روزگاری عشق و خیانت» با یک موضوع بالنده روبرو هستیم که زیاد به آن توجه نشده است. وقتی که قرار است فیلمی به سینما تبدیل شود عوامل خود را لازم دارد و وقتی ما به این عوامل بی توجه باشیم دچار مشکل می شویم. مسئله اصلی روایت است ،روایت باید کاملا در خدمت داستان باشد و پی رنگ باید در خدمت داستان کلی باشد و نمی توانند تشتت داشته باشند. دغدغه باید توام با امکانات سینمایی باشد. به نظر بیدل و خیلی از فیلمسازان ما می خواهند همه حرف های خود را در یک فیلم بزنند و هر چه دارند را می خواهند در یک فیلم بگویند و این باعث اشکال می شود. فیلمساز فیلم اول باید ابتدا فیلم خوب بسازد و بعد توفیق به سراغ او می آید. نقاط عطف در «روزگاری عشق و خیانت» سر جای خود قرار نگرفته اند. شخصیت ها باید دارای پیشینه و چند وجهی باشند. «روزگاری عشق و خیانت» بیشتر پیام و اطلاعات می دهد اما برای تبدیل به سینما نیاز به عوامل فنی دارد. در «روزگاری عشق و خیانت» بازی خوب وجود دارد و موسیقی پیمان یزدانیان به تنهایی خوب است ولی حجم آن بالا است و دنبال این است که غم خواری ایجاد کند. موسیقی زمانی می تواد غم خواری ایجاد کند که در خدمت درام باشد. فیلمبرداری فیلم نیز قابل توجه است و با انگیزیه های زیبایی شناسی همراه است. بیدل به دنبال این است که اکشن ایجاد کند و بعضی مواقع لحن فیلم تغییر می کند و بعضاً از اکشن به جاسوسی طعنه می زند. این عوض شدن لحن باعث می شود تا فیلم از تاثیر لازم بر مخاطب ناکام باشد. بیدل باید فیلم خودش را می ساخت و فیلم مخاطب خود را پیدا می کند. به هر حال «روزگاری عشق و خیانت» فیلم قهرمان پردازی است و موفق می شود داستان خود را بیان کند.