حسن جوهرچی بازی در سینما را در سال ۱۳۶۷ با «فیل در تاریکی» شروع کرد که فیلم بعد از پانزده سال کامل شد. اولین بازی مطرح او در سینما در سال ۱۳۷۰ با فیلم «برخورد» به کارگردانی سیروس الوند بود. اما با بازی در سریال «در پناه تو» در سال ۱۳۷۳ بهشهرت رسید. جوهرچی سالیان سال است که در عرصه بازیگری سینما و تلویزیون فعالیت دارد. او در این سالها در نقشهای گوناگونی حضور داشته که چهرههای متفاوتی از این بازیگر را به مخاطبان نشان داده است. در «روزگاری عشق و خیانت» حسن جوهرچی برای اولینبار در نقش کاراکتری ناخوشایند و بیش از اندازه منفی ظاهر شده است. حضور در این نقش را میتوان از متفاوتترین تجربههای این بازیگر بهشمار آورد.بخش هایی از گفتگوی «صبا» با این بازیگر را در ادامه میخوانید…
چه چیز در «روزگاری عشق و خیانت» برایتان جذابیت داشت که پذیرفتید در آن بازی کنید؟
یکی از جذابیتهای این فیلم برای من مقطع زمانی خاصی بود که در این فیلمنامه به لحاظ تاریخی مورد بررسی قرار میگرفت. اکنون که پس از گذشت سالها به این اتفاق تاریخی رجوع میکنیم، متوجه میشویم که اتفاق غمانگیز و تلخی در آن دوره زمانی رخ داده است. علاوه بر ناخوشایند بودن این واقعه تاریخی، کاراکتری که در «روزگاری عشق و خیانت» بازی کردم نیز اصلا کاراکتر دوست داشتنی و خوشایندی نبود. ولی بهعنوان بازیگر باید تجربه حضور در موقعیتها و نقشهای مختلف را امتحان میکردم. بنابراین در این فیلم حاضر شدم و در نقش کاراکتری ناخوشایند بازی کردم. علاوه بر این مسائل، اینکه داستان فیلم مربوط به تاریخی است که در آذربایجان رخ داده برایم جذابیت داشت. من اصالتا اهل آذربایجان هستم و بازی کردن در فیلمی که روایتش به تاریخ مرز و بومی میپردازد که وجودم از آن آب و خاک سرچشمه گرفته برایم باارزش و جذاب بود. بهنظرم داود بیدل خیلی خوب این کار را ساخت برای همین از حضور در این فیلم احساس رضایت میکنم. علاوه بر این، تجربه همکاری با گروه خوبی که در این کار حضور داشتند برایم لذتبخش و خوشایند بود.
این اولینباری بود که در نقشی تا این اندازه منفی و به قول خودتان ناخوشایند بازی میکردید. نکته دیگر این است که شما، هم به واسطه نقشهایی که تاکنون بازی کردهاید و هم به واسطه شخصیت خودتان، تصویر مثبتی از کاراکتر حسن جوهرچی در میان مخاطبین ثبت کردهاید. چگونه توانستید از این کاراکتر مثبت و دوست داشتنی کاراکتری منفی و دوست نداشتنی بیافرینید؟
بخش عمده این موضوع مربوط به شخصیت پردازیای است که در فیلمنامه صورت گرفته و بخش دیگر آن نیز به راهنماییهای داود بیدل و مشورتهایی که من با ایشان درباره این نقش داشتم بر میگردد. از طرفی علاقه من به بازی در این نقش نیز به این موضوع کمک میکرد. البته در کنار تمام این مسائل برای بازیگر خیلی فرق نمیکند که بخواهد در نقش مثبت بازی کند یا منفی. مهم این است که این نقشها سیری منطقی داشته باشند تا بازیگران برای اجرای آنها بتوانند به طرح درستی از شخصیتها برسند. من و داود بیدل پیش از آغاز فیلمبرداری «روزگاری عشق و خیانت» درباره این کاراکتر خیلی با هم صحبت کردیم و برای اجرای نقش به نتایج مشترکی رسیدیم. بنابراین در هنگام فیلمبرداری تکلیف من روشن بود چون دقیقا میدانستم که داود بیدل چه میخواهد و او نیز به درستی میدانست که من قرار است چه چیزی را اجرا کنم.
فکر میکنید سختی بازی در نقش یک کاراکتر منفی و یا مثبت برای بازیگر به یک اندازه است؟ به اعتقاد من چنین تقسیمبندیای وجود ندارد. مهم این است که شما بهعنوان بازیگر در هر نقشی که حاضر میشوی سعی کنی اجرای درستی از آن شخصیت ارائه دهی. بخشی از این اجرا به توان فکری خود بازیگر مربوط میشود، بخش دیگر به مشخصاتی که در فیلمنامه برای آن کاراکتر در نظر گرفته شده بر میگردد و بخش دیگر مربوط به راهنماییهای کارگردان میشود. اگر هر سه این موارد بهدرستی رعایت شود دیگر فرقی میان نقش مثبت و منفی وجود ندارد. در طول سالهایی که در عرصه بازیگری مشغول به فعالیت هستم، هم نقش مثبت و هم نقش منفی بازی کردهام و همه این نقشها از خاطرات لذتبخش حرفهای من هستند.